 |
منوي اصلي |
 |
|
 |
موضوعات |
 |
|
 |
اضافات |
 |
|
 |
طراح قالب |
 |
|
|
 |
تبليغات |
 |
|
 |
ضرب المثل هاي ايراني |
 |
![]()
گاهي اوقات بکاربردن يک ضرب المثل چند کلمه اي مي تواند با اندازه چندين صفحه حرف باشد.و حتي مواقعي پيش مي آيد و کلمات را رديف مي کنيم تا پيام و منظور و مقصود خود به مخاطب منتقل کنيم اما چندان موفق نمي شويم.اينجاست که اگر با ضرب المثلها آشنا باشيم کارمان راحت مي شود.گاهي هم يک ضرب المثل چنان کنايه اي با خود به همراه دارد،که براي مخاطب از صد تا ف...هم بدتر است.نا گفته نماند که بکار بردن ضرب المثل مناسب در زمان و مکان مناسب هم مهارت مي خواهد.!
شما چقدر با ضرب المثل هاي ايراني و مفهوم آنها آشنايي داريد.در اين مطلب تصوير و مفهوم تعدادي از ضرب المثلهاي رايج ايراني را درج مي کنيم.تاشما آن را حدس بزنيد.
براي ديدن تصاوير ادامه مطلب را ببينيد
ادامه مطلب |
[+]
نوشته
شده توسط نيک انديش در جمعه 6 آبان 1390برچسب:ضرب المثل,ريشه ضرب المثل,داستان ضرب المثل,ضرب المثل ايراني,ضرب المثل فارسي,دانلودکتاب ضرب المثل, ضرب المثل فارسي,ضرب المثل ايراني,تصويرضرب المثل,مفهوم ضرب المثل,معني ضرب المثل, در ساعت 9:55 | |
|
|
|
|
|
 |
دانلودکتاب ضرب المثل فارسي |
 |
|
 |
ضرب المثل ماستمالي کردن ازکجا آمده؟ |
 |
ماست مالي کردن ![]()
درفرهنگ لغات عاميانه يعني: امري كه ممكن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشاني كردن و آنرا مورد توجيه و تأويل قرار دادن، رفع و رجوع كردن، سروته كاري را بهم آوردن و ظاهر قضايا را به نحوي درست كردن است.
شرح قضيه: قضيه ماستمالي كردن از حوادثي است كه درعصر رضاشاه پهلوي اتفاق افتاده است.واين گونه نقل شده است که:
«هنگام عروسي محمدرضا پهلوي و فوزيه مصري چون مقرر بود ميهمانان مصري و همراهان عروس به وسيلۀ راه آهن جنوب تهران وارد شوند از طرف دربار و شهرباني دستور اكيد صادر شده بود كه ديوارهاي تمام دهات طول راه و خانه هاي دهقاني مجاور خط آهن را سفيد كنند. در يكي از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور مي دهد كه با كشك و ماست كه در آن ده فراوان بود ديوارها را موقتاً سفيد نمايند، و به اين منظور متجاوز از يكهزار و دويست ريال از كدخداي ده گرفتند و با خريد مقدار زيادي ماست كليۀ ديوارها را ماستمالي كردند.»
به طوري كه ملاحظه شد قدمت ريشۀ تاريخي اين اصطلاح و مثل سائر از هفتاد سال نمي گذرد، زيرا عروسي مزبور در سال 1317 شمسي برگزار گرديد و مدتها موضوع اصلي شوخيهاي محافل و مجالس بود و در عصر حاضر نيز در موارد لازم و مقتضي بازار رايجي دارد. آري، ماستمالي كردن يعني قضيه را به صورت ظاهر خاتمه دادن، از آن موقع ورد زبان گرديد و در موارد لازم و بالمناسبه مورد استفاده و استناد قرار مي گيرد. |
[+]
نوشته
شده توسط نيک انديش در سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:ضرب المثل,ريشه ضرب المثل,داستان ضرب المثل,ماستمالي,ماست مالي کردن,ماست مالي,ماستمالي کردن, در ساعت 21:38 | |
|
|
|
|
|
 |
حرف مفت نزن!!! |
 |
آيا ميدونيد حرف مفت نزن ازکجا اومده؟![]()
وقتي ناصر الدين شاه دستگاه تلگراف را به ايران آورد و در تهران نخستين تلگرافخانه افتتاح شد. مردم به اين دستگاه تازه بياعتماد بودند، براي همين، سلطان صاحبقران اجازه داد كه مردم يكي - دو روزي پيامهاي خود را رايگان به شهرهاي ديگر بفرستند.
وزير تلگراف استدلال كرده بود كه ايرانيها ضربالمثلي دارند كه ميگويد "مفت باشد. كوفت باشد". يعني هر چه كه مفت باشد مردم از آن استقبال ميكنند. همينطور هم شد. مردم كم كم و با ترس براي فرستادن پيامهايشان راهي تلگرافخانه شدند.
دولت وقت، چند روزي را به اين منوال گذراند و وقتي كه تلگرافخانه جا افتاد و ديگر كسي تلگرافخانه را به شعبده و جادو مرتبط نكرد مخبرالدوله دستور داد بر سردر تلگرافخانه نوشتند:
"از امروز حرف مفت قبول نمي شود."
ميگويند "حرف مفت" از آن زمان به زبان فارسي راه پيدا كرد. |
[+]
نوشته
شده توسط نيک انديش در شنبه 26 شهريور 1390برچسب:ضرب المثل,ريشه ضرب المثل,حرف مفت,خواندني,مطالب خواندني,مطالب جالب, در ساعت 23:46 | |
|
|
|
|
|
 |
«الهي 120سال زنده باشي» از کجا آمده است؟ |
 |
آيامي دانيد چرا ميگوييم 120 سال زنده باشي؟ چرا و از کجا آمده؟ براي چه نميگوييم110 يا 130 سال يا …
در ايران قديم، سال کبيسه را به اين صورت محاسبه ميکردند که به جاي اينکه هر ? سال يک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبيسه بنامند (حتما همه ميدانند که تقويم فعلي که بنام تقويم جلالي ناميده ميشود حاصل زحمات خيام و ساير دانشمندان قرن پنجم هجري است) هر 120 سال، يک ماه را جشن ميگرفتند و کل ايران اين جشن برپا بود.
براي اينکه بعضيها ممکن بود يک بار اين جشن را ببينند و عمرشان جواب نميداد تا اين جشنها را دوباره ببينند (و بعضيها هم اين جشن را نميديدند) به همين دليل ديدن اين جشن را به عنوان بزرگترين آرزو براي يکديگر خواستار بودند و هر کسي براي طرف مقابل آرزو ميکرد تا آنقدر زنده باشي که اين جشن باشکوه را ببيني و اين به صورت يک تعارف و سنتي بي نهايت زيبا درآمد که وقتي به هم مي رسيدند بگويند 120 سال زنده باشي.
|
[+]
نوشته
شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 1 تير 1390برچسب:ضرب المثل,ضرب المثل 120سالگي,خواندني,جالب,, در ساعت 21:1 | |
|
|
|
|
|
 |
30 ضرب المثل جالب در رابطه با ازدواج |
 |
![]()
30ضرب المثل جالب در رابطه با ازدواج
1-هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت کن تا با چشم هايت.( ضرب المثل آلماني)
2 – مردي که به خاطر ” پول ” زن مي گيرد، به نوکري مي رود. ( ضرب المثل فرانسوي )
3- لياقت داماد ، به قدرت بازوي اوست . ( ضرب المثل چيني )
4- زني سعادتمند است که مطيع ” شوهر” باشد. ( ضرب المثل يوناني )
5- زن عاقل با داماد ” بي پول ” خوب مي سازد. ( ضرب المثل انگليسي )
6- زن مطيع فرمانرواي قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگليسي )
7- زن و شوهر اگر يکديگر را بخواهند در کلبه ي خرابه هم زندگي مي کنند. ( ضرب المثل آلماني )
8 – داماد زشت و با شخصيت به از داماد خوش صورت و بي لياقت . ( ضرب المثل لهستاني )
بقيه اين ضرب المثلهاي آموزنده و زيبا را در ادامه مطلب ببينيد
ادامه مطلب |
[+]
نوشته
شده توسط نيک انديش در چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:ازدواج,ضرب المثل,ضربالمثل ازدواج,دانستنيهاي ازدواج,همسريابي, در ساعت 20:33 | |
|
|
|
|
|
 |
آشی برات بپزم که يک وجب روغن رويش باشد |
 |
می دونید ریشه این ضرب المثل از کجاست؟
در کتاب (سه سال در دربار ايران) نوشته دکتر فووريه٬ پزشک مخصوص ناصرالدين شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ اين مسئله يا اين ضرب المثل رايج بين ماست. او نوشته:
ناصرالدين شاه سالی يک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری میپخت و خودش در مراسم پختن آش حضور مییافت تا ثواب ببرد.
در حياط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع ميشدند و برای تهيه آش شله قلمکار هر يک کاری انجام ميدادند. بعضی سبزی پاک ميکردند. بعضی نخود و لوبيا خيس ميکردند. عدهای ديگهای بزرگ را روی اجاق ميگذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پيش ناصر الدين شاه مشغول کاری بود. خود اعليحضرت هم بالای ايوان مینشست و قليان ميکشيد و از آن بالا نظارهگر کارها بود.
سر آشپزباشی ناصرالدين شاه مثل يک فرمانده نظامی امر و نهی مي کرد.
بدستور آشپزباشی در پايان کار به در خانه هر يک از رجال کاسه آشی فرستاده ميشد و او میبايست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.
کسانی را که خیلی میخواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری میریختند.
پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برايش فرستاده ميشد کمتر ضرر ميکرد و آنکه مثلا يک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دريافت ميکرد حسابی بدبخت ميشد.
به همين دليل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با يکی از اعيان و يا وزرا دعوايش ميشد٬ آشپزباشی به او ميگفت:
بسيار خوب! بهت حالی ميکنم دنيا دست کيه! آشی برات بپزم که يک وجب روغن رويش باشد. |
[+]
نوشته
شده توسط نيک انديش در شنبه 28 خرداد 1390برچسب:ضرب المثل,ريشه ضرب المثل,آشي برات بپزم,آش پختن,آش شله قلمکار, در ساعت 9:51 | |
|
|
|
|
|
صفحه قبل صفحه بعد
|
 |
درباره وبلاگ |
 |
|
 |
آمار |
 |
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها: افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:
مدير سايت : نيک انديش |
|
|
|
|
 |
لينكستان |
 |
|
 |
لينكدوني |
 |
|
|